شعر در مورد دشت
شعر در مورد دشت
شعر در مورد دشت,شعر در مورد دشت و صحرا,شعر در مورد دشت و دمن,شعر در مورد دشت سبز,شعر در مورد دشتستان,شعر در مورد دشت مغان,شعری در مورد دشت,شعر در مورد کوه و دشت,شعر درباره دشت,شعر درمورد دشتی,شعری درباره دشت,شعر درباره کوه و دشت,شعر درباره دشت گل,شعر درباره دشتستان,شعر درباره دشتی,شعر دشتی درمورد پدر,شعر درمورد فایز دشتی,شعر دشتی در مورد مادر,شعر دشتی در مورد امام حسین,شعر دشتی در مورد امام زمان,شعر در وصف دشت,شعر دشتی در وصف مادر,آهنگ دشتی در وصف مادر,دانلود آهنگ دشتی در وصف مادر,شعر دشتی غمگین,اشعار دشتی غمگین,متن شعر دشتی غمگین,شعر دشتی,شعر دشتی مادر,شعر دشتی در سوگ مادر,شعر دشتی محرم,شعر دشتی برای محرم,شعر دشتی محلی,شعر دشتی لری,شعر دشتی پدر,شعر دشتی در سوگ پدر,شعر دشت,شعر دشتی,شعر دشتستانی,شعر دشت شقایق,شعر دشتی در وصف مادر,شعر دشتی برای مادر,شعر دشتی در مورد مادر,شعر فایز دشتی,شعر محلی دشتی,شعر های فایز دشتی,شعر عن عائله دشتی,شعر حنان دشتی,شعر دشتی حضرت رقیه,شعر دشتی امام زمان,شعر دشتی شام غریبان,شعر به سبک دشتی,اشعار دشتی در سوگ مادر,آهنگ دشتی در سوگ مادر,دانلود آهنگ دشتی در سوگ مادر,شعر دشتستانی,شعر فایز دشتستانی,شعر محلی دشتستانی,شعر طنز دشتستانی,متن شعر دشتستانی,شعر از فایز دشتستانی,شعر های محلی دشتستانی,اشعار دشتی محرم,متن شعر دشتی محرم,شعر راجع به دشت شقایق,شعر درمورد دشت شقایق,شعر برای دشت شقایق,شعر درباره دشت شقایق
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دشت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
شعر در مورد دشت
دو چشمم نم نم باران و دل دشت کویر امشب
بیا بانو ! مدارا کن ، دو دستم را بگیر امشب
شعر در مورد دشت و صحرا
زدند آن گونه گاو آهن به دشت باورم آن روز
که من گم کرده ام در سر زمین خویش راهم را
شعر در مورد دشت و دمن
شبیه قاصدک هاى رها در دشت میدانم
لبت بر باد خواهد داد روزى دودمانم را
شعر در مورد دشت سبز
دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت
شعر در مورد دشتستان
گل سپیده به دشت سپید می روید
سپیدبختی این روزگار کافی نیست
شعر در مورد دشت مغان
عقاب تیز پر دشت های استغنا
اسیر پنجه تقدیرمی شود گاهی
شعری در مورد دشت
در دشت پیچیده صدای ناله ای سخت
شاید صدای باد باشد دخترت نیست
شعر در مورد کوه و دشت
می روم چون ابر سرگردان به روی کوه و دشت
می روم تنها شوم شاید ببارم سال ها
شعر درباره دشت
گل سپیده به دشت سپید می روید
سپیدبختی این روزگار کافی نیست
شعر درمورد دشتی
عقاب قله نشینی مگر که در دل دشت
به رغم چشم قشنگت بهار پنهان است
شعری درباره دشت
مزرعه پا به ماه گندمزار، در هراس از هجوم آفات است
تو به قدرِ مترسک از سرِ دشت، زاغ ها را پرانده ای آیا؟
شعر درباره کوه و دشت
چه غم که بگذرد از دشت لاله ها توفان
که مرگ دلخوشی غنچه ها پژمرده است
شعر درباره دشت گل
که میتواند با یک اشاره کوتاه
به دشت رنگی از این دست خوبتر بزند؟
شعر درباره دشتستان
پر بود، پر از آهوی یک ساله در و دشت
در شهر اگر این همه ساطور نبودی
شعر درباره دشتی
غرور دشت پر از رد گام های من است
مرا اسیر قفس های چشم تنگ نکن
شعر دشتی درمورد پدر
تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازههای بسته شهرم
شعر درمورد فایز دشتی
باید میان این خاک ، در کوه و دشت و جنگل
عمری ثواب کرد و برگشت جای اول … !
شعر دشتی در مورد مادر
بستی بهار بودن خود را که تا ابد
در بین دشت های نبودت بکاری ام
شعر دشتی در مورد امام حسین
این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشت
دریا نداشت دل بسپارم برای تو
شعر دشتی در مورد امام زمان
جنگلی را گر به آتش می کشی دستت درست!
در میان دشت دیگر بچه شیران را نکش!
شعر در وصف دشت
بیهوده دشت های خدا را قرق نکن
حالا که رفته از دلت آهو ، چه می کنی … ؟
شعر دشتی در وصف مادر
احتیاجی به در و دشت نداریم اگر
رو به هم باز شود پنجره های خودمان
آهنگ دشتی در وصف مادر
آیا پس از دشت رهی هست؟دهی هست؟
یا اینکه به بیراهی دویده است شتابم؟
دانلود آهنگ دشتی در وصف مادر
بوی عطر پیکرت در دشت سبز خالی مباد
سبز باشدتا همیشه ساقه ریحان ماه
شعر دشتی غمگین
به تو فکر می کنم و
بی اختیار لبخند می زنم
تو منظره ی همان دشتی
که بارها سرتاسر رویاهایم را
دیوانه وار در آن دویده ام
اشعار دشتی غمگین
به تو
به خاطر تمام شمعدانی هایی که در دلم کاشته ای
و پروانه هایی که از دشت آرامِ حنجره ات
روی انگشت هایم نشانده ای!
متن شعر دشتی غمگین
تو معشوق باش
همینگونه ستبر
همینگونه سپید
همینگونه که چشمهات تپه دارد و دشت
و دستهات که دور
دور دست های تمناست
شعر دشتی
چون دشت اسیر خشکسالی شده ام
چون خاطره ها دور و خیالی شده ام
چندیست که بی تو ای هوای تازه
من مستحق بی پر و بالی شده ام.
شعر دشتی مادر
نباید خالی بمانند این دست ها
راستش را بخواهی
دلم هوای دستی را کرده
وسیع مثل دشت
گرم مثل خورشید
محکم مثل سایه ها …
شعر دشتی در سوگ مادر
دلم شعری سراسر دوستت دارم
دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد
دلم مهتاب می خواهد که جانم را بپوشاند
شعر دشتی محرم
در هر دشتی که لاله زاری بوده است
آن لاله ز خون شهریاری بوده است
چو برگ بنفشه کز زمین می روید
خالیست که بر رخ نگاری بوده است.
شعر دشتی برای محرم
کسی با سکوتش،
مرا تا بیابان بی انتهای جنون برد
کسی با نگاهش،
مرا تا درندشت دریای خون برد
مرا باز گردان
مرا ای به پایان رسانیده
– آغاز گردان!
شعر دشتی محلی
چشمانم را که باز کردم
دشت یاسمن، بوی آغوش تو بود که
تمامی احساسم را درخود جای داد
حسی غریب در من پرسه می زند
شعر دشتی لری
من از همین کوچه های بن بست
به دشت ها و دامنه های زیادی رسیده ام
درست شبیه ماهی سمجی
که می خواست در قوطی کنسرو
شنا کند.
شعر دشتی پدر
شب که جوی نقره مهتاب
بیکران دشت را دریاچه می سازد
من شراع زورق اندیشه ام را می گشایم در مسیر باد
شعر دشتی در سوگ پدر
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
شعر دشت
تو را به خاطر خواهم آورد
چونان خمیدگی شانه های گمگشته در یاد
چونان تطهیر پریچه های* همیشه پریشان
در اشیانه های زنان دشت
شعر دشتی
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد
با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد
شعر دشتستانی
در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد
بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد
شعر دشت شقایق
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد.
شعر دشتی در وصف مادر
عشق اگرچه حرف ربط نیست
ربط میدهد مرا به تو
شوق را به جان
رنج را به روح
همچنان که باد
خاک را به دشت
ابر را به کوه.
شعر دشتی برای مادر
بخوان به نام گل سرخ در رواق سکوت
که موج و اوج طنینش ز دشت ها گذرد
شعر دشتی در مورد مادر
نامت
گلواژه ای به سپیدای ماهتاب و سپیده است
با عطر باغ اطلسی
و دشت های گرم شب بوهای دشتستان
شعر فایز دشتی
فارغ از گله و گرگ است شبانی عاشق
چشم سبز تو چه دشتیست! دویدن دارد
شعر محلی دشتی
همینکه به درختی، کوهی، چشمهای برمیخورم،
تو را میبینم..
تو را که دشتها،
روی دستهایت میخوابند
و رودها،
ادامهی رگهای تواند…
شعر های فایز دشتی
ای سرزمین پاک
با اولین شکوفهی هر سال،
در دشت چشمهای تو،
بیدار میشود: باغ پر از شکوفهی اندیشههای من
شعر عن عائله دشتی
چندان که قافله در رسید و بار افکند
و به هر کجا
بر دشت
از گیلاس بنان
آتشی عطر افشان بر افروخت،
با آتشدان باغ
از مرگ
من
سخن گفتم.
شعر حنان دشتی
دشتهایی چه فراخ!
کوههایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی میآمد!
من در این آبادی، پی چیزی میگشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی
شعر دشتی حضرت رقیه
می دانم تاپلک به هم بزنم
می آیی
و با نگاهت
دشت ها را کوه
کوه ها را پرنده می کنی
به قول فروغ:
من خواب دیده ام
شعر دشتی امام زمان
دشت ِ گونه هامان به یکی شدن می رسد
وقتی به رویم آغوش می گشایی…
شعر دشتی شام غریبان
تنَت
به دشتِ گلهای وحشی میماند:
معطر و ناشناخته!
بوسهام
هرجا که مینشیند
پروانهای از خواب میپرد
شعر به سبک دشتی
ای مهربان من
من دوست دارمت
چون سبزه های دشت، چون برگ سبز درختان نارون
معیارهای تازه ی زیبایی
با قامت بلند تو سنجیده می شود
اشعار دشتی در سوگ مادر
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت.
آهنگ دشتی در سوگ مادر
زیبای من
سیاه اگر چشم تو باشد
سرم که بر زانوان تو باشد
میدانم، شب از چشمهای تو میآید
پنهانی به درهها میریزد
بر کوهها و دشتها میگسترد
دریایی تاریک، زمین را در خود میپوشد.
سیاه اگر چشم تو باشد
روشنای من است
دانلود آهنگ دشتی در سوگ مادر
دوستت دارم
با اینکه تو خیلی چیزها را نمی بینی
مثل همین گوشواره های ستاره ام
که فقط دو ستاره ی معمولی نیستند
و به تنهایی می توانند تمام جهان را روشن کنند
اگر تو بخواهی
یا همین سبزی دامنم
که از تمام دشت های بهاری
تکه ای با خودش دارد
شعر دشتستانی
آه ای شب! دعایم را قبول کن
ای خداوند
مرا بشنو
محبوبم را در دشت ها بکار
و ریشه کن اش مکن
شعر فایز دشتستانی
دشت از سبزه شد ستبرق پوش
کوه از لاله پرنیان پیکر
شعر محلی دشتستانی
گیاه دشت جنون خرم از من است، رهی
که از سرشک روان، رشک زنده رودم من
شعر طنز دشتستانی
الا ای خاک عشرت زای پاریس!
در و دشت بهشت آسای پاریس
متن شعر دشتستانی
زنی خفت چون گل به دامان دشت
قضا را یکی مار از آن سو گذشت
شعر از فایز دشتستانی
اگر به باغ درآیی، بری شکوفه به تنگ
وگر به دشت خرامی، چنی بنفشه به بار
شعر های محلی دشتستانی
وحشی دارالامان گوشه تنهایی ایم
دشت دشت از سایه مردم گریزانیم ما
اشعار دشتی محرم
گریه ابر سیه خیمه نگر دشت به دشت
خنده برق درخشنده ببین کوی به کوی
متن شعر دشتی محرم
بلبل نالنده به گلشن به دشت
طوطی گوینده شکرخا خوشست
شعر راجع به دشت شقایق
جز دشت عدم قرارگه نیست
چون نیست وجود را وفایی
شعر درمورد دشت شقایق
دشت و هامون روح گیرد گر بیابد ذره ای
ز آنچ ما از نور او در دشت و هامون تاختیم
شعر برای دشت شقایق
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت گلست و ریحانست
شعر درباره دشت شقایق
بر طرف کوه و دشت، روز طوافست و گشت
وقت بهاران گذشت، گفته سعدی سعدی بیار
شعر در مورد دشت
اندر همه دشت خاوران گر خاریست
آغشته به خون عاشق افگاریست
شعر در مورد دشت و صحرا
سر تا سر دشت خاوران سنگی نیست
کز خون دل و دیده برو رنگی نیست
شعر در مورد دشت و دمن
که می بینم که این دشت مشوش
چراگاهی ندارد خرم و خوش
شعر در مورد دشت سبز
چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب
دارم غزال چشم سیه می چرانمت
شعر در مورد دشت
- ۹۶/۰۹/۱۴